سلام ! نیمکت یه سمبله ، سمبل دو نفر دوست، شایدم بیشتر ! خب اگه یه نفر بود که سمبلش می شد صندلی ! نیمکت یه خاطره است ، خاطره یه دوستی، خاطره روزهایی که اونا کنار هم می نشستند ، خاطره خاطراتی که واسه هم روی اون نیمکت تعریف می کردند ، خاطره ی ... اصلا خاطره یه شروع ، یه آشنایی ، یه حرف ساده ! خاطره مدرسه ، دوستای بغل دستی ، شیطنت ها، یادگاری نوشتن ها ! من اینجام با یه نیمکت خالی ، این نیمکت شاید الان برای شما که اینو می خونید هیچی نداشته باشه، ولی اگه این نیمکت باعث آشنایی و دوستی ما بشه بعدا که بهش نگاه کنیم یاد تمام خاطراتی می افتیم که با هم از اون داشتیم ! :)
چه نیمکت نازی .... !!!!
منتظر شنیدن خاطرات هستم ... ما که خیلی وقته مدرسمون تموم شده ... توی دانشگاه هم نیمکت موجود نبود ... ولی حالا یه دونه پیدا کردم ... چه خوب ...
خوش باشی
:)
قربونت برم............ میشه بلینکمت؟
شاعر میگه:
من از این دنیا چی می خوام؟
دو تا صندلی چوبی
که من و تو رو بشونه
واسه ی گفتن خوبی!
این مصرع آخرش ام منو کشته اون ی یابد یای حاصل مصدر باشه احتمالا...