اه!
معلوم خب وقتی استاد ضایعت کنه!
وقتی زنیکه جلوی در بت گیر الکی بده!
وقتی جلو دانشگاه takeoff میکشی از حرص!!
وقتی اعصابت طبق معمول خورده....................................
تصادف میکنی دیگه!!!
همینه دیگه آخرش!!!
اما به خدا ماشینه تند اومد من ندیدمش!!!!!
چه میدونم...
دلم واسه بچه اش سوخت فکر کنم مریضیه عقب موندگی داشت...
طفلکیا اصلا روستایی بودن....
عجب دادی زدم سر یارو...هرچند آخرم من رو مقصر کردن...کار خوبی که نکردم اما حرصم خالی شد!!!!
طفلکی بچه ش:(

آخه بچه چطوری بفهمونم بت که دوست داشتن زیادی خوب نیست؟!
اصلا رو هوا کسی رو دوست داشتنم کار خوبی نیست!
من که همه ی تجربیات موفق و نا موفق زندگیم رو بت گفتم:( واسه چی نمی خوای بفهمی؟!به من هیچکی از این حرفا نزد منم اشتباه کردم حالا که من دارم بت همه چی رو می گم واسه چی گوش نمیدی؟!
خوبه منم دو سال تورو بذارم سر کار؟! منم بلدم خب!! دو سال الکی دروغ بگم بت تو هم از منه دو سه سال پیش بدتری همه رو باور کن بعد بذارمت برم....خوبه؟!
اصلا نمی خوام کسی دوستم داشته باشه..خودم خودم رو دوست دارم بسه.نمی خوامم کسی رو دوست داشته باشم...
تازه الان می فهمم چرا وقتی اونوقتا می پرسیدم: تو دوستم داری؟! جوابش هاها هاه خنده...یا لبخند الکی یا سکوت خالی بود...و حالا...تورو خدا از من نپرس دوستت دارم یا نه...اصلا بم نگو دوستم داری...نمی خوام دوستم داشته باشی...می فهمی؟! بیچاره میشی...!! من اصلا مامان خوبی نیستم که مواظبت باشم...بی خیال من شو!
به من نگو عزیزم...اصلا از این کلمه بدم میاد...مسخرست...اصلا وقتی می نویسی عزیزم دلم میخواد خفه ت کنم!!
نه!بت که گفتم نه...وقتی بت میگم نه واسه چی دوباره زنگ میزنی؟! اصلا SMS هم نزن! وقتی یکی دوستت نداره واسه چی خودت رو کوچیک می کنی جلوش؟!...من خودم آخر اینکاره بودم...وقتی بت می گم داری اشتباه می کنی خواهش می کنم گوش بده....
دیوووووووووووووووووووووووووووووووووووونه!
عجب غلطی کردم....داشتم تازه زندگیمو می کردم...دلم میخواد خودم تنها باشم با دوستای معمولی...تنهایی بهتره...حوصله ی رمانتیک بازی هم ندارم....فهمیدی؟!
حداقل یکی رو دوست داشته باش که مثل من نباشه....
اصلا خودت گفتی نمی خوای کسی رو دوست داشته باشی اون اولش...هر کی به تور من می خوره چرا در اولین فرصت صد و هشتاد درجه موضعش رو عوض میکنه؟!
ای خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا!!!
خواهش میکنم این بنده ی خدارو یه جوری بی خیال من کن...خواهش میکنم یه دوست خوب و مهربون بده بش...من رو نصیبش نکن!!!خواهش می کنم................







دههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه!
خب تمرین حل نکردک که حل نکردم! به جهنم...دلم نخواسته!واسه چی اعصابم رو خورد کنم....حل نشده...تمرینه دیگه حل نمیشه!!!!
بیچاره علی...بیچاره من!

هنوز.......؟!

ببینم تو هنوز ...؟!
من هنوز چی؟!
ببینم تو هنوز....
هنوز به گذشته فکر می کنی؟!... آره!
هنوز دست از سر من برنداشتی؟!...نه!
هنوز شبا گریه می کنی؟!...نه!
هنور از من متنفری؟!...اوووه!آره!
هنوز با کسی دیگه نیستی؟!...چرا! و هر روز می پیچونمش چون از سر ناچاری دوست شدم!دوستش ندارم!
هنوز کاغذ پاره هاتو نگه داشتی؟!...آره!
هنوز دوستم داری؟!...آره!!!!!همونقدر که ازت متنفرم!
هنوز تنهایی؟!...نه!
هنوز ناراحتی؟!...نمیدونم...
هنوز بداخلاقی؟!...نمیدونم...
هنوز مثل همون موقعی؟!...نه زیاد!
هنوز بچه ای؟!...نــــــــــــــــــه!
هنوز دوست داری دوست باشیم؟!................................!
هنوز....؟!
هنوز چی؟!

همین منتظر بودم تو بگی!!

ای خدا!!!!!!!!!!!!!
واقعا احساس اون خری که تو گل می مونه رو الان درک می کنم....

خب حالا چی کار کنم؟!

هه!هه!
بعضیا حس ریاست برشون میداره...یعنی عقدش رو پیدا می کنند بعد یه ذره که دستور بدن فکر می کنند خدا هستند!!
اما...
در عین حال نمی تونن اون عادت خر حمالی کردنشونم ترک کنند!! واقعا که چه قدر آدم می تونه بدبخت باشه که حمالی کنه تا بش بگن آُرین عجب آدم خوبیه...
چه میشه کرد...لیاقت بعضی ها هم همینه...حالا هی هم بش بگن رییس...
رییس ۴تا خل و چل مثل خودش!!!:)))))))))))))))))))))))))